آیا اینفلوئنسر بودن شغل می باشد؟
اینفلوئنسرها به رهبران دنیای مجازی تبدیل شده اند که باعث نفوذ مستقیم در قلب و ذهن مخاطبان گردیده و پیجهای اینفلوئنسرها به بستری مناسب برای تبلیغات برندها تبدیل شده؛ تبلیغاتی که در اغلب موارد به شکلی نامحسوس در سبک زندگی نفوذگر جای میگیرد و به فالوئرها منتقل میشود.
این سبک از تبلیغات که از آن با نام «اینفلوئنسر مارکتینگ» یاد میشود، در ماههای اخیر به پرطرفدارترین شکل تبلیغ در میان برندهای بزرگ دنیا تبدیل شده که هم از روشهای دیگر تبلیغات کمخرجتر است و هم بسیار تاثیرگذار. کافی است برند مورد نظر پکیج محصولاتش را برای اینفلوئنسر عزیز ارسال کند، یا اصلا دست به جیب شود و با پرداخت مبلغی خودش را برای مدتی معین به زندگی این آدمهای پرطرفدار اضافه کند؛ در چشم برهمزدنی سیل هواداران به سمت برند سرازیر میشود.در بعضی از کشورهای دنیا مثل آمریکا اینفلوئنسر بودن به یک شغل پردرآمد تبدیل شده و اغلب پستهای اکثر نفوذگرها، اسپانسر خاص خود را دارد. این روزها تعداد زیادی از طراحان مد بزرگ به دنبال آن هستند که دل یکی دو نفر از اینفلوئنسرهای پرطرفدار را به دست بیاورند و از آنها بخواهند با لباسها یا کیف و کفشهایشان عکس بگیرد و آن را در صفحات شخصیشان منتشر کند. ترجیح بر آن است که آقا یا خانم اینفلوئنسر بهعنوان مصرفکننده لباسهای یک طراح خاص به نظر برسد و پستهایش جنبه تبلیغی مشهودی پیدا نکند.
یعنی در اغلب موارد اصلا لازم نیست دیزاینر روی عکس تگ شود، همین که جایی در میان کپشنهای احساسی اشارهای به نام برند یا طراح شود، برای مشترییابی کفایت میکند. بعضی از اینفلوئنسرها هم هستند که به صورت تخصصی در حوزه غذا کار میکنند و با رستورانهای بزرگ قرارداد میبندند.
از اینجا به بعد دیگر این هنر اینفلوئنسر است که با ظرافت هرچه تمامتر، طوری که دل مخاطب را نزند، عکسهایی هوسانگیز از غذاهای زیبا به اشتراک بگذارد و مخاطبان گاه از همه جا بیخبر را روانه رستورانهای طرف قراردادش کند. با تحقیقاتی که انجام شده از سال 2014 تا 2016 مقدار دریافتی اینفلوئنسر برای حضور در یک مکان و عکس گرفتن به طور متوسط 3 برابر افزایش پیدا کرده است. حالا کار به جایی رسیده که در دنیا تعداد زیادی از افراد وجود دارند که اگر از آنها شغلشان را بپرسید، با افتخار میگویند: « اینفلوئنسر».